خانه سبز

الخیر فی ما وقع

خانه سبز

الخیر فی ما وقع

جمعه, ۱۴ اسفند ۱۳۹۴، ۱۲:۳۳ ق.ظ

قصه

برام قصه بگو...

یکی بود یکی نبود غیر از خدای مهربون هیچکی نبود...یک آقا بیژنی بود که خیلی قوی بود ورزشکار بود کوه های بلند رو فتح می کرد شنا می کرد می دویید حتی بوکس بازی می کرد..یکهو بیمار شد........

اما انقدر قوی هست که از پادرمیاره این بیماری رو.روشو کم می کنه....باید قوی باشه...

لبخند می زند...اشک می ریزد..

آخ پدرم آخ تو باید این بیماری رو شکست بدی..با هم بریم دماوند و برای ما آواز بخونی همون آواز محبوبت..

من عاشقم و گنهکار آیا همه ی شما بی گناهید...

الان که می نویسم.تو در بیمارستانی و من همش فکرم پیش تو.کاش امشب رو بدون کلافگی و درد راحت بخوابی..فردا محکم بغلت می کنم.
موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۴/۱۲/۱۴
پریس

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی