پنجشنبه, ۲۵ شهریور ۱۳۹۵، ۱۱:۰۵ ب.ظ
نامه هایی به ماهکم.هفته سی و هفتم
هفته سی و هفتم
سلام آرتینم.عزیزم
روزشماری می کنیم...یازده روز تا اومدنت مونده.. شکم مامانت حسابی بزرگ شده و گرد..مامانت هم خوشگل و دوست داشتنی.فقط کمی می ترسد و اضطرب دارد که والا حق هم داره و طبیعیه.نفس کشیدن هایش عوض شده.خوابیدن برایش سخت شد.راه رفتن خسته اش می کند.فشارهای شما هم هست و دردهای گاه به گاه.اما خودت که می شنوی این روزها چدر قربان صدقه ات می رود و باهات حرف می زند.
این یازده روز زود بگذره که خیلی مشتاق دیدن روی ماهت هستیم.
می دونی چقدر جای پدربزرگت در این روزها کنا ما خالیه.دلم داره می ترکه از غصه نبودنش خاصه در این روزها که اگر بود خوشبختی مان را نفس می کشیدم..اما نیست
...
زودی می بینمت.فعلا.
۹۵/۰۶/۲۵