خانه سبز

الخیر فی ما وقع

خانه سبز

الخیر فی ما وقع

شنبه, ۲۳ مرداد ۱۳۹۵، ۰۳:۳۶ ب.ظ

برگشتی تو کار نیست

سلام آقا بیژنم


یک هفته ای میشه بازی های المپیک شروع شده و من با اشتیاق دارم مسابقه ها رو دنبال می کنم.اما با یک حسرت خیلی بزرگ.حسرت حضور تو و با تو مسابقه ها رو دیدن.این روزها به خانواده و رفقا گزارش مسابقه ها و تاریخ دقیق بازی رو میدم..اما هیچی گزارش هام به تو نمی شه.. و من با چه اشتیاقی با تو در مورد مسابقه ها و نتیجه شون و وضعیت ورزشکارامون حرف می زدم..وقت هایی که با هم مسابقه ها رو می دیدیم..وقت هایی که من نمی دیدم و از تو بعدش سوال می کردم. یا من می دیدم و بعد به تو گزارش دقیق می دادم با ذوق فراوان.یادته خونه مامان بزرگ بودی و زنگ می زدیم به هم چقدر در مورد مسابقه ها حرف می زدیم...در مورد والیبال،کشتی..بوکس

اسم بوکس میاد و حسرت و دلتنگی.نماینده بوکسمون.احسان.همون که دوستش داشتی متاسفانه شکست خورد.یادته بازی های بوکس و ضبط می کردی و حتی بقیه مسابقه ها رو مخصوصا کشتی..


بابا جات خیلی بیشتر از خیلی خالیه...چند شب پیش یکهو میون حرف مامان و مامان بزرگه رفتم بغل مامان و زار زدم...دلم برات تنگه..می فهمی ؟تو حق نداشتی ما رو تنها بذاری...مامان چشم هاش شد پر از اشک.من و که آروم کرد فهمیدم رفت و خودش گریه کرد.آخه من با دلتنگی های مامان چی کار کنم...دلش خیلی برات تنگ شده و تو خودش می ریزه.چند وقت پیش ها از دلتنگی هاش برام گفت از تو..از اینکه دیگه آروم نیست و نمی دونه چطور آروم میشه از اینکه همه این اتفاق ها و نبودنت چقدر خسته و نا آرومش کرده..و دوتاییمون هم رو محکم بغل کردیم...

مامان و من با هم متفق النظریم در اینکه سفر آخرمون چقدر زیاد بهمون خوش گذشت و چقدر همه چیز خوب بود و چقدر خوشبخت بودیم...مامان هم می گه وقتی سه تایی در ساحل رو ماسه ها و آب پابرهنه می دوییدیم.خیلی احساس خوبی داشته..احساس خوشبختی احساس اینکه زندگی همینه....


یادته هفته آخر بهت گفتم خوب می شی و با هم می ریم پاریس و من به آرزوم می رسم...این دفعه بر خلاف همیشه که سرتو تکون می دادی و می گفتی کله ات بوی قرمه سبزی میده پریسا..این دفعه لبخند زدی یک لبخند که برای من خیلی معنی داشت که خیلی خوشحالم کرد که من هم خندیدم و گفتم آقا بیژن...


دعا کن برام..که بتونم کنار بیام که حالم خوب شه...که انقدر درون و بیرونم با هم فرق نداشته باشه.حال درونم هم بشه مثل حال پریسا بیرون که می خنده و پر انرژیه..البته بعضی وقت ها پریسا بیرونی هم کم میاره..

اما بیشتر برای مامان دعا کن که آروم بشه...


و ما تو رو سپردیم دست خدا که خودش بهترین حافظ و بهترین تکیه گاهه...

یا حق



موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۵/۰۵/۲۳
پریس

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی