جمعه, ۱ مرداد ۱۳۹۵، ۰۲:۰۲ ق.ظ
نامه هایی به ماهکم.هفته بیست و نهم
هفته بیست و نهم
سلام سیب گلابم
امروز با مامان یاسمن جانت اومدیم سونوگرافی و دیدیمت.چه بزرگ شدی تو پسر.چشم های درشتت و من قربون بشم.اون چونه خوش فرمت که مامانت با قطعیت می گه چاه زنخدانی که من و مامانت و بابا داریم و رو در فیلم دیده که تو هم داریش.من ندیدم .اما امیدوارم تو هم مثل ما این چاه زنخدان خانوادگی رو داشته باشی.
شنیدن صدای قلبت من و مامان یاسمنت و به آسمون هفتم پرتاب کرد.کاش تمام روز می نشستیم در اون اتاق ته سالن و تو رو تماشا می کردیم و آقای دکتر هم از اعضای بدنت و وضعیتت می گفت.ای آرام جان من.
قربان قدم هایت بشوم در زندگی ما.
مراقبت کن از خودت خیلی زیاد.
*نوشته شده در بیست و ششم تیر
۹۵/۰۵/۰۱