پنجشنبه, ۲۰ خرداد ۱۳۹۵، ۱۲:۰۷ ق.ظ
نامه های به ماهکم.هفته بیست و دوم
هفته بیست و دوم
سلام قشنگ من.عزیز من
مامانت می گه این روزها خوب واسش دلبری می کنی و حرکت هات شروع شده...آخ نمی دونی چقدر دیدن مامانت وقتی دستش و روی شکمش گذاشته و می خنده شیرینه...گاهی صدام می کنه تا دستمو بذارم روی شکت و حرکت تو رو حس کنم اما تا دستم و می ذارم شما ساکت می شی...قربونت بشم من...مامانت می گه مثل ماهی می مونی...
شکم مامانت خیلی خوشگل شده..خواهر من داره مامان می شه و باید بدونی چقدر بزرگ تر شده از وقتی خدا تو رو بهش داده... می گه این روزها که حرکت می کنی خیلی بیشتر دوست داره و حس می کنه مادر بودن رو...از آرزوهاش در مورد تو می گه و ما کیف می کنیم...بعضی وقت ها که حرکت تو رو حس می کنه یا در موردت حرف می زنه چشم های فشنگش پر اشک می شه...
پدرت دوست داره که تو مردی قوی بشی و مستقل... پدرت خیلی دوستت داره.
پدر...
متشکرم که خواهر من و مادر کردی و شوهر خواهر عزیز منو پدر..
مواظب خودت باش عزیزکم.
خدانگهدارت.
نوشته شده در دوازده خرداد
سلام قشنگ من.عزیز من
مامانت می گه این روزها خوب واسش دلبری می کنی و حرکت هات شروع شده...آخ نمی دونی چقدر دیدن مامانت وقتی دستش و روی شکمش گذاشته و می خنده شیرینه...گاهی صدام می کنه تا دستمو بذارم روی شکت و حرکت تو رو حس کنم اما تا دستم و می ذارم شما ساکت می شی...قربونت بشم من...مامانت می گه مثل ماهی می مونی...
شکم مامانت خیلی خوشگل شده..خواهر من داره مامان می شه و باید بدونی چقدر بزرگ تر شده از وقتی خدا تو رو بهش داده... می گه این روزها که حرکت می کنی خیلی بیشتر دوست داره و حس می کنه مادر بودن رو...از آرزوهاش در مورد تو می گه و ما کیف می کنیم...بعضی وقت ها که حرکت تو رو حس می کنه یا در موردت حرف می زنه چشم های فشنگش پر اشک می شه...
پدرت دوست داره که تو مردی قوی بشی و مستقل... پدرت خیلی دوستت داره.
پدر...
متشکرم که خواهر من و مادر کردی و شوهر خواهر عزیز منو پدر..
مواظب خودت باش عزیزکم.
خدانگهدارت.
نوشته شده در دوازده خرداد
۹۵/۰۳/۲۰