جمعه, ۲۴ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۲:۳۴ ق.ظ
نامه هایی به ماهکم.هفته نوزدهم
هفته نوزدهم
سلام پسر قوی من
مانده بودم که در نامه ی این هفته چه بنویسم برایت...
وقتی تو خودت هم پای مادرت،پدرت،مادربزرگ و خاله ات غصه خوردی ترسیدی آب شدی...خدا نکند تو آب شوی...نه تو محکم باش...روزهای خیلی سختی ست..
من از طرف سرطان از تو معذرت می خواهم..آخر سرطان خر است نفهم است نه شعور دارد نه ادب..سرش را می اندازد پایین حمله می کند همه چیز را با خودش می برد..سرطان احساس ندارد جگر گوشه من...با بد چیزی روبه رو شده ایم..می خواهد پدرمان را از بین ببرد..که از بین برده..آخ خدا.
آره عزیزکم آره دلبرکم ما را به سخت جانی خود این گمان نبود
برای آرامش پدربزرگت و زجر نکشیدنش خیلی دعا کن.
قربانت از طرف خاله غصه دار تو
۹۵/۰۲/۲۴